ایران و روابط بین الملل-معضلات و مشکلات بین المللی(محمد رسولی)

ایران و روابط بین الملل

ث)معضلات و مشکلات بین المللی

چالش انرژی:

مسئله انرژی یکی از آوردگاه های مهم چالش برانگیز برای پکن در عرصه جهانی بود.تأمین انرژی برای اقتصاد در حال گذار چین از چنین اهمیتی برخوردار بود که می توان گفت راهبرد(استراتژی) دستیابی به امنیت انرژی یکی از مهمترین دغدغه­ های ذهنی دولت مردان این کشور و از مهم ترین عوامل شکل دهنده به رفتار آنان در عرصه سیاست خارجی بوده است تلاش چین برای ورود به جهان صنعتی عطش این کشور را برای دستیابی به منابع انرژی چنان افزون کرده بود که طی چند سال حجم نفت واردات این کشور بیش از ۴۰ درصد رشد داشت و این ولع برای انرژی هم چون تلاش این کشور برای دستیابی به بازارهای جدید تا حدود بسیاری رفتار پکن در عرصه نظام بین الملل و چالش های این کشور با قدرت­های دیگری همچون آمریکا را در عرصه جهانی شکل می داد.

در این راستا طبیعی بود که مناطق نفت خیز جهان از آمریکای لاتین گرفته تا سودان از کشورهای آسیای میانه گرفته تا خلیج فارس مورد توجه پکن باشد.چیزی که از دید دنیای غرب پنهان نمی­ماند و حساسیت واشنگتن و اروپا را به عنوان بازیگران سنتی ابن مناطق برمی­ انگیخت در واقع نیاز مفرط چین به انرژی در بسیاری از مواقع تنها عاملی بوده است که سبب می­گردید در عرصه بین الملل این کشور از لاک محافظه کارانه خود خارج و به صورت علنی در برابر آمریکا عرض اندام نماید.

آن چنان که این امر را می توان به وضوح در اواخر عمر صدام حسین و رژیم بعثی عراق مشاهده نمود فاصله فناوری چین با کشورهای فراصنعتی بر میزان مصرف انرژی این کشور می افزود، چنان که میزان واحد تولید خالص ۵ برابر آلمان و ژاپن بود.از این رو رشد مستمر اقتصاد چین وابستگی هر چه بیشتر این کشور را به منابع مطمئن انرژی و افزایش واردات درپی داشت.

به گونه ای که این کشور با پشت سر گذاشتن دیگر کشورهای صنعتی مقام دوم وارد کننده نفت پس از امریکا را به خود اختصاص داد و برآورده های انجام شده حاکی از آن بود که این کشور تا سال ۲۰۳۰باپشت سر گذاشتن ایالت متحده مهم ترین وارد کننده نفت در جهان خواهد بود.

از آنجا که بین رشد اقتصادی و میزان مصرف انرژی در این کشور ارتباط بسیار نزدیک وجود داشت و به ازای هریک درصد رشد اقتصادی باید نیم تا یک و نیم درصد بر میزان مصرف انرژی افزوده می شد ادامه رشد اقتصادی چین همچنان بر میزان نیاز این کشور به واردات نفت می افزود، بر این اساس تلقی واشنگتن و کشورهای غربی آن بود که نفت و منابع انرژی هم پاشنه آشیل چین به حساب می آید و هم با توجه به منابع محدود انرژی در جهان یکی از اصلی ترین عوامل درگیری و تضاد منافع با این کشور قلمداد می شود.

در این راستا کمیسیون بررسی امنیت و اقتصاد چین و آمریکا اعلام کرد، چین بزرگ به سرعت نیازش به نفت افزایش می یابد از همین روی به منابع نفت دنیا فشار وارد می کند و این فشار در آینده افزایش خواهد یافت که به این ترتیب جای را بر آمریکا و ذخایر آن تنگ خواهد کرد.

از این روی افزایش شدید قیمت نفت و دیگر انرژی های فسیلی در سال ۲۰۰۷ و ادامه این روند برای هر دو طرف زنگ های هشدار دهنده را به صدا درآورد و بار دیگر اهمیت منطقه نفت خیز خلیج فارس را به عنوان مهمترین مطقه دارای نفت و انرژی به بزرگترین مصرف کنندگان  گوشزد کرد.

از همین روی اگرچه بازارهای آمریکا با پندار تسلط بر نفت این منطقه هزینه لشکرگشی به خلیج فارس و حمله به عراق را به جان خریدند ولی همواره چین گرگی هراسناک نگران پکن بودند.البته نباید این مهم را از نظر دور داشت که واقعه ۱۱ سپتامبر اگرچه در زمینه انرژی محدودیت هایی برای چین فراهم ساخت ولی با متمرکز شدن توجه کاخ سفید بر روی خاورمیانه و مسائل آن، توجه آمریکا از خطر اژدهای زرد تا حدی دور شد و این خود فرصتی بود برای پکن، چیزی که چین بیش از هر چیز به آن نیاز دارد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *