زرتشت و کورش بزرگ، در یک سمفونی

سمفونی کورش بزرگ، موضوع گفت‌و‌گویی بود با لوریس چکناوریان رهبر ایرانی ارکستر که از درون‌مایه‌ی سمفونی جدیدش گفت. او ازآرزویش برای اجرای سمفونی‌اش در یک سال آینده سخن گفت و از مردمی که باید فرهنگ را درونشان پرورش داد تا چشم دلشان باز شود. «چکناوریان» در گفت و گویش با امرداد، که در دنباله خواهید خواند، از پیش درآمد سمفونی کورش بزرگ هم سخن به میان آورده که آغاز آن با نام اشوزرتشت، پیامبر ایرانی گره خورده است.

چه شد که به فکر نوشتن سمفونی کورش بزرگ افتادید؟

چند سال پیش، زمانی که در تخت جمشید بودم و در این‌باره پژوهش می‌کردم، چشمم به پله‌های ورودی تخت جمشید افتاد، جایی که ۲۸ شاه از سراسر ایران آن روزگار، در هنگام جشن نوروز به نزد شاه شاهان، می‌آمدند. این دیدنی‌ها من را برانگیخته می‌کرد. در میان همه‌ی نقش برجسته‌هایی که روی پله‌های تخت جمشید بود، نقش پادشاه ارمنستان هم به چشم می‌خورد. هنگامی که این صحنه‌ها را دیدم و دریافتم که من، به عنوان یک ارمنی، از نسل کورش هخامنشی هستم، به خودم بالیدم و بر آن شدم که درباره‌ی کورش بزرگ بنویسم، اما منبعی درباره‌اش وجود نداشت. خوشبختانه به منابع یونانی که نوشته ی «هرودوت» و «گزنفون» بود، برخوردم. بعد هم منشور کورش بزرگ را در موزه بریتانیا دیدم و با بهره‌گیری از این سه منبع، داستانی در ۱۷ قطعه و سه بخش به وجود آوردم که داستان کورش بزرگ را از پیش از زایش تا زمان نگارش منشور کورش بزرگ بازگو می‌کند. این نمایش‌نامه را به یاری پسرم «زاره» نوشتم.

از ویژگی‌های این سمفونی بگویید.

در این اثر کورش خودش روایتگر است و از زمانی که پدربزرگش که پادشاه کشور ماد بود، به دنیا آمدن او را به خواب می‌بیند، همه چیز را بازگو می‌کند و به پی می‌برد. زیبا بودن کار هم به همین شیوه‌ی روایتگری است. کار با ۸۰ نوازنده ی ارکستر، ۶۰ خواننده‌ی گروه کر، یک راوی و یک خواننده‌ی تک (سولو)، دنبال می‌شود. از داستان زایش کورش تا به تخت شستن او، کشور گشایی و نگاشته شدن منشور کورش، آزادی یهودیان نیز سخن به میان آمده است. در پیش درآمد کار، از (اشو) زرتشت سخن رفته که اندیشه‌ی نیک، گفتار نیک و کردار نیک، پیامش بود. هر چند بر پایه آنچه من در کتاب‌ها خوانده‌ام پیدا نیست که کورش به‌راستی زرتشتی بوده باشد و خیلی خوب است اگر این موضوع از سوی پژوهشگران بررسی شود. به هر روی در آن روزگار، آیین میتراییسم هم قدرت بسیاری داشته است و گمان‌های دیگری هم می‌توان مطرح کرد. هرچه که هست، او به همه ادیان ارج می‌گذاشته و پیرو اندیشه، گفتار و کردار نیک بود. از همین رو (اشو)زرتشت را در پیش‌درآمد کار، یعنی بخش آغازین سمفونی گنجانده‌ام.

کدام بخش این کار را بیشتر دوست دارید؟

اگر پدر باشید و فرزند داشته باشید، خوب می‌دانید که آدم میان بچه‌هایش فرق نمی‌گذارد و همه را دوست دارد. تمام بخش‌های آثارم، بچه‌های من هستند و همه‌شان را دوست دارم. ارامنه زبانزدی (مثلی) دارند که می‌گوید سلیقه رفیق ندارد»، یعنی من شاید چیزی را بسیار دوست داشته باشم که ممکن از دیدگاه شما، بدترین باشد.

از میان همه بزرگان ایران چرا به سراغ کورش بزرگ رفتید؟

داستان کورش برای من بسیار ارزشمند بود و پرداختن به آن را یک خویشکاری (وظیفه) ملی می‌دانستم. چندین سال روی این موضوع کار کردم و تلاشم بر این بود که با بهترین شکل، این اثر را بیافرینم. پژوهش و بررسی کتاب‌ها چند سال به‌درازا کشید و نوشتن سمفونی هم نزدیک به سه سال زمان برد چون می‌خواستم بهترین کارم باشد.

در منابعی که بررسی کردید، چه نگاهی به کورش بزرگ وجود داشت؟

کورش در نگاه همه جهانیان، شایسته‌ی ارج است. در کتاب تورات نیز چندبار از کورش بزرگ سخن به میان آمده و تأکید شده است که خداوند با کورش سخن می‌گوید. در قرآن کریم هم از کورش بزرگ سخن به میان آمده است. ما می‌دانیم که او به برده‌ها آزادی داد و کنیسه‌ی دوم سرزمین یهود با وصیت‌نامه کورش درست شد. او اختلاف دینی، ملی و مذهبی را نمی‌شناخت و کردارش بالاتر از همه اینها بود.

نگاه ارامنه به کورش بزرگ چگونه است؟

همان‌گونه که پیش از این هم گفتم، یکی از شاهان روزگار هخامنشی که جزو ۲۸ شاه زیر نظر ایران بود، ارمنی بود. پس ما ایرانی هستیم و از همان روزگار هخامنشی تاکنون در این سرزمین زیسته‌ایم.

از سوی دیگر، بیشتر ارامنه نام‌های ایرانی دارند و نزدیک به ۴۰درصد از زبان ارامنه، فارسی هخامنشی است. امروزه هم نام‌های بسیاری در زبان ارمنی وجود دارند که این همبستگی و دیرینگی را اثبات می‌کند. نام‌هایی که در اصل فارسی هستند اما در گویش (لهجه) ارمنی، دگرگون شده‌اند. نام‌هایی همچون «هازگرد» همان یزدگرد در لهجه فارسی و ایرانی است یا نام‌هایی همچون «آناهیتا» و «آرام». هرچند پس از اینکه ارامنه مسیحی شدند، نام‌هایی مانند «ماتئوس» هم از کتاب مقدس گرفتند و در دوران شوروی هم نام‌های روس به دایره واژگانشان راه پیدا کرد اما امروز، بسیاری از واژگانشان فارسی است. از آنجایی که ایران، تنها کشوری بود که در آن مسیحیان را می‌پذیرفت، این گروه همیشه به ایران می‌آمدند اما پس از بر سر کار آمدن ساسانیان، مسیحیان ساکن ایران که بیشتر در شهر یزد زندگی می‌کردند، به ارمنستان رفتند و در آنجا که پادشاهاش به دست ساسانیان کشته شده بود، فرمانروایی تازه‌ای را بنیان گذاشتند. ایران و ارمنستان مانند یک سیب هستند که از میانه به دو نیم شده‌اند.

آیا در آینده درباره‌ی بزرگان و شاهان دیگر چیزی خواهید نوشت؟

من به دیگر بزرگان کاری ندارم. چون از دیدگاه من، دیگران در سطح کورش بزرگ نیستند. من با سلسله هم کاری ندارم. کار اصلی من با شخص کورش بزرگ است. او یک تک‌ستاره بود که از سوی خداوند به زمین آمد. او دنیا را از بالا می‌دید و نگاهش با ما تفاوت داشت. ما همه چیز را از طبقه‌ی نخست می‌بینیم و او همه را از طبقه صدم می‌دید. برای همین، همه‌ی مردم به چشمش یکسان بودند. در آن روزگار، چنین آدم‌هایی کم بودند و ما بر خود می‌بالیم که چنین کسی را در تاریخمان داشته‌ایم، کسی که دنیا را از بالا می‌دید.

سمفونی کورش بزرگ چه زمانی اجرا خواهد شد؟

اشکال کار ما موسیقیدان‌ها این است که قطعه یا اثری را می‌نویسیم اما به امکانات توجه نمی‌کنیم و گاهی کار آن اندازه گسترده می‌شود که ممکن است امکانات بسیار زیادی بخواهد. از همین رو، ممکن است یک اثر هنری، سال‌ها پس از نوشته‌شدن به اجرا دربیاید.

من هم همیشه تلاش کرده‌ام بهترین کاری که در توان دارم را انجام بدهم و هیچ‌گاه در زمینه‌ی آهنگسازی، کار یک‌بارمصرف نمی‌کنم. برای همین هر کاری که انجام می‌دهم برای فرداست. امیدوارم این اثر در زمان زندگی‌ام اجرا شود.

چه مشکلاتی پیش روی اجرای این کار هست؟

اپرا بسیار هزینه‌بر است. در کشوری مانند آمریکا، هنگامی که می‌خواهند اپرایی را سر و سامان بدهند، دست‌کم باید یک تا دو میلیون دلار دست و پا کنند. شمار بسیاری کارمند، خواننده، اپراخوان و نوازنده در هر اپرا وجود دارند که باید دستمزدشان به بهترین شکل فراهم شود و برای همین در کشورهای دیگر، دولت هزینه‌ی اپرا را فراهم می‌کند. اپرا، یک کشور کوچک است و باید همه‌ی هزینه‌هایش فراهم شود.

در ایران چه مشکلاتی برای اجرای کار دارید؟

شوربختانه ما در ایران اپرا نداریم ولی من امیدوارم که با باشندگی آقای مرادخانی که در رأس معاونت هنری وزارت ارشاد جای دارند، مشکل مالی هنرمندان حل شود و بتوانیم در سال آینده بودجه‌ای برای تشکیل ارکستر داشته باشیم. از دیدگاه من ارکستر، پرخرج‌ترین تشکیلات دنیاست و ارکسترهای بزرگ دنیا بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون دلار بودجه نیاز دارند که برای فراهم‌کردنش به پشتیبانی مالی دولتی وابسته‌اند. ارکستر، بزرگ‌ترین تبلیغ برای هر کشوری است. در کشورهای  مانند آمریکا، روسیه و ژاپن، پول هنگفتی برای ارکستر خرج می‌شود چون ارکستر ویترین فرهنگ یک مملکت است. شوربختانه ما هنوز به این دیدگاه نرسیده‌ایم. پشتیبان (اسپانسر) برای ما تعریف درستی ندارد. یک پشتیبان نباید در اندیشه‌ی برگشت سود مالی به جیبش باشد. او کسی است که هزینه‌ی یک برنامه را بر پایه‌ی علاقه‌اش پرداخت می‌کند و انتظار برگشت مالی ندارد. اما در ایران، این نگاه وجود ندارد. امیدوارم که در آینده نزدیک، مردم مملکت ما توجه زیادی به هنر داشته باشند و پشتیبانان واقعی برای هنر و هنرمندان پدیدار بشوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *