ایران و روابط بین الملل-نوشته:محمد رسولی

ایران و روابط بین الملل

 

چین و ساختاز نظام بین المللی در عصر جهانی شدن

 

تغییرات حادث در ماهیت نظام بین المللی به واسطه ی شرایط جهانی شدن، پیچیدگی و تداخلات گسترده ی ایجاد شده در نتیجه الگوهای همکاری و تعارضات بین المللی و گسترش نقش اقتصاد، منجر به شکل گیری و تقویت قالب فکری و نوآزادیگرایی (نئولیبرالیسم) گشت.

نوآزادیگرایی (نئولیبرالیسم) به عنوان تلفیقی از بدبینی واقع گرایی و مثبت انگاری آزادیگرای (لیبرالیسم) ساختار نظام بین المللی را نتیجه تعاملات واحدهای گوناگون و متکثر این  نظام اعم از دولتی و غیر دولتی می داند. با این حال معتقد است پس از شکل گیری نظام، ساختار ایجاد شده تبدیل به نیروی مستقل گشته که توانایی تأثیر گذاری و کنترل واحدهای نظام را دارا می باشد.نو آزادیگرایی (نئولیبرالیسم) نیز همچون واقع گرایی، توزیع قدرت را هم چنان مهم ترین عامل، در تشریح ساختار نظام بین المللی برمی شمرد.

شروع برنامه اصلاحات اقتصادی و جهش چین از ۱۹۷۸ به بعد هم زمان با ارتقا قدرت بین المللی آمریکا در عرصه ی جهانی صورت پذیرفت، در این دوره با فوپاشی شوروی شاهد تغییری وسیع در موازنه قدرت بین المللی بودیم.تغییری که برخی از اندیشمندان از آن تحت عنوان تحول سیستم بین المللی از حالت دو قطبی به وضعیت تک قطبی یاد می کند.با این حال حضور قدرت های بزرگ دیگر در هرم قدرت، ادعای فوق را مورد تردید قرار داده است. همان گونه که هانتینگتون از سیستم حاضر تحت عنوان سیستم تک قطبی – چند قطبی یاد می کند.

واقعیت حاکی از جایگاه برتر ایالت متحده در ساختار حاضر است.در حال حاضر آمریکا به تنهایی بیش از یک چهارم کل خروجی اقتصادی جهان را تولید می کند و حدود نیمی از هزینه های نظامی جهان را به خود اختصاص داده است.چین نیز به عنوان یکی از قدرت های بزرگ موجود در این سیستم در وهله اول با رویکردی محتاطانه و واقع بینانه نسبت به موازنه ی جدید، ساختار سیستم را به رسمیت شناخته است.سیاست خارجی غیر مواجهه جویانه و سازنده ی آن به ویژه در مقابل ایالت متحده موید مطلب فوق می باشد.بررسی رابطه ی چین با قدرت برتر سیستم بین الملل می تواند رفتار بین المللی چین را بهتر تبیین نماید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *