مبانی حقوق عمومی در ایران کهن ۱۴ نوشته: محمد رسولی

آنان سپس در سرزمین خود به طور مشخص به آبادانی زندگی پرداختند و در مقابل دیگران دارای مرز معین شدند و در مقابل سایر گروه ها از خود دفاع کردند و یک ملت ریشه دار که از نظر خونی دارای تبار مشترک بودند و در یک خاک مشخص زندگی می کردند و از همان دوران سیامک با در آمیختگی در عنصر خاک و خون ملت یگانه ای را پدید آورده بودند. و گذر رمان نیز در جهت کمک به این وضعیت بوده و هر چه زمانی بیشتر می گشت در طی هزاره ها این ملت، منسجم تر شده است.

آن چنان پیشینه ی تشکیل ملت ایران قدیمی است که برخی به دلایلی سعی کرده اند، بخش اعظم تاریخ تشکیل ملت را در ایران بزدایند و حتی تاریخ این کشور به یک زمان خیلی کوتاه تر از واقعی ( در حدود دو هزار وپانصد سال) کاهش دهند. استعمارگران اروپایی هم به جهاتی در این کار نقش فعال داشته اند.

در اسناد کهن از آن دیرباز سخن از ایران و ملت ایران وجود دارد. وقتی می گوییم اسناد کهن ایران، یعنی همه ی آثاری که به گونه ای ارتباط به ایران دارد. اعم از کتاب تورات، ریگ ودا و کتاب اوستا….

در وندیداد آمده است:

نخستین سرزمین و کشور نیکی که من ( اهورامزدا) آفریدم (( ایران ویچ )) بود.

براساس مطالعات زمین شناسی در پایان یخبندان (وُرم) یا آخرین یخبندان دوره ی حاضر زمین شناسی، یخچال های دوره ی ورم که در حال ناپدید شدن بوده اند، برای آخرین بار، یک مرحله ی گسترش را طی کرده اند و این گسترش یخچال ها، دست کم تا ۳۳ درجه ی عرض جغرافیایی شمالی توام با سرد شدن هوا بوده است.

زمان این رخداد، هزاره ی دهم پیش از میلاد می باشد.

به دنبال این تغییرات آب و هوایی ایرانیان در پایین تر از نقطه ی جغرافیایی مذکور ( یعنی به فلات ایران) آمده و مدتی هم آمدن و استقرار آنان طول کشیده است که با محاسبات انجام شده می توان گفت، پایان این جابجایی در حدود هفت هزار سال پیش از میلاد مسیح یعنی در حدود نه هزار پیش بوده است و در آن زمان به رهبری کیومرث دولت فراگیر ایران، را بنیان گذاردند. آن زمان را می توان سال پیدایش ملت ایران نام برد. این رخداد در اسناد کهن ما به گونه ای بیان شده است.

مثال:

فَروشی کیومرث اشون را می ستاییم، نخستین کسی که به گفتار و آموزش، اهورامزدا گوش فرا داد و از او ، خانواده ی، سرزمین های ایرانی و نژاد ایرانی، پدید آمد.

ما می دانیم که وقتی گفته می شود کیومرث یعنی دوران نه هزار سال پیش مورد نظر است.

از اینها گذشته ما به خوبی با حکومت و دولت و کشور و جامعه سیاسی ملت ایران از دیرباز آشنا هستیم و می دانیم که چه دیرینگی در ایران برای ملت است. بنابراین ملت نیز یک مفهوم دارای سابقه چند هزار ساله در ایران است.

ما در اینجا باید نکته ای را یادآور شویم و آن اینکه چون در چند سده ی اخیر ما شرقی ها و به طور مشخص ایرانی ها ( اصولا وقتی گفته می شود شرق یا تمدن شرق، بارزترین نماد شرق همانا ایران است) از برخی علوم و از جمله علوم انسانی غافل ماندیم، بسیاری از آن علوم را که از قدیم داشتیم، از غربی ها به طور ناقص گرفته ایم و لذا موقع ارائه تعریف از مفاهیم دچار چند گونه گویی می شویم و گرنه اصل این مفاهیم را داشته ایم. ولی حالا هنگامی که در پی توجیه و تعریف بسیاری از این مفاهیم علوم انسانی بر می آیم، دچار پراکندگی می گردیم. چرا؟ چون اینک ما بسیاری از مفاهیم فکری خود را از سامان و نظام های فکری گوناگون، وام گرفته ایم، یا به گفته ی بهتر به گونه ای آن مبانی فکری، پایه های مناسبی برای توجیه مسائل مربوط به زندگی ما و بیان مفاهیم اصلی، مثل مفهوم ملت نیستند.بله، آن دسته از سامان های فکری که در آن، همه چیز، بر پایه ی (( سود و زیان فرد)) مورد سنجش قرار می گیرد، نمی تواند پایه های لازم برای توجیه زندگی و ویژگیهای حیات ما را به دست دهد.

(( ملت در شناخت راستین آن، عبارت است از رشته ی زنجیره ناگسستنی، نسل های گذشته، حال وآینده . البته باید توجه داشته باشیم که ملت، یک مقوله ی تاریخی قائم به خود می باشد که در بستر دگر گشت حیاتی واجتماعی، شکل گرفته و رو به تکامل است)) .

ملت در ایران به عنوان یک مفهومی وجود خارجی داشته است و در عالم واقع از دیرباز در این سرزمین عینیت یافته، برقرار بوده است. این وجود عینی نه بعنوان یک مفهوم قراردادی بلکه به عنوان یک پدیده ی واقعی، نشان خود را در همه ی اشکال قابل تصور از چندین هزار سال پیش برجا گذاشته است که برشمردن آن نشانه ها اولاً جزء بدیهیات امر است و دیگر انیکه خود یک کتاب بسیار بزرگ خواهد شد. مشکل آنجاست که غرب تازه تاسیس این مفاهیم را به تازگی دریافته است و آنگاه این مفاهیم از غرب وارد شرق می شود و بعد برای ما که باید به گونه ای این مفهوم به ظاهر وارداتی را تطبیق با خود بدهیم و از سوی دیگر به تاریخ و دیرینگی ایران توجه نداریم دچار نوعی آشفتگی می شویم.

(( در غرب، حیات ملت پدیده ای است که عمری کم تر از سیصد سال دارد. در حالی که دیرینگی ملت در تاریخ ایران، به چندین هزار سال می رسد. از این رو، اگرچه ملت، مفهوم نویی برای اروپاییان است، برای ملت ایران مقوله ای است کهن. دست کم ، به دیرینگی تاریخ تمدن و فرهنگ ایران زمین…. ملت عبارت است از زنجیره ی ناگسستنی، نسل های گذشته، حال و آینده. ملت، تنیده ای است از خون و خاک. ((خون)) نماد مردمانی است که پشت در پشت بر سرزمین و (( خاک)) مشخصی زندگی کرده و زندگی می کند. چنان که اشاره شد، گرچه (( ملت)) در اروپا مقوله ی نوی است؛ اما این مقوله نزد ایرانیان، مقوله ای است به درازای تاریخ کهن ایران.

در خصوص ملت جملات و تعاریف زیر معروف است:

-علم تاریخ، ملت را به عنوان یک مقوله می شناسد.

-ملت یک مقوله ی تاریخی قایم به خود می باشد.

-تاریخ ملت، واحد تاریخ عمومی است.

-گاه در جامعه شناسی، مفهوم ملت از مکتب ناسیونالیسم تاریخی گرفته می شود.

همان طور که ملاحظه شد محققین بزرگ نیز به روشنی و صراحت اعلام می کنند که مفهوم ملت و وجود ملت در ایران عهد کهن وجود داشته است. ما نیز بر این باوریم که از همان زمان که کیومرث توانست بین گروههای ایران انسجام بوجود آورد و آنها صاحب یک دولت مرکزی شدند، ملت ایران با نژاد مشترک و در یک سرزمین واحد بوجود امد و تا کنون باقی هستند. بنابراین دست کم بیش از هشت هزار سال است که (( ملت)) به معنای تمام کلمه در (( حقوق عمومی)) در ایران وجود داشته است.

در پایان این گفتار این نکته را نیز اضافه کنیم که ممکن است برخی مفاهیم حقوق عمومی در فرهنگ ایران کهن و به طور کلی در فرهنگ ایرانی با واژگان و معانی بهتر و درست تری وجود داشته است، اما چون فقط درصدد یافتن معانی برابر مفاهیم حقوق عمومی هستیم، به همان معنای مورد نظر در فرهنگ حقوق عمومی آنها را پذیرفته و در این پژوهش می آوریم. در واقع در اینجا فقط از دیدگاه حقوق عمومی با قضایا برخورد می نماییم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *