ایران و روابط بین الملل-نوشته: محمد رسولی

ایران و روابط بین الملل

گفتار نخست: چین

نظام بین المللی در عصر حاضر از ویژگی های خاصی برخوردار است، وجود روابط متعدد و متداخل با الگوهای درهم  تنیده ی کشاکش و همکاری، وجود بازیگران بین المللی متنوع و اهمیت بیش از پیش مسائل اقتصادی، از ویژگی های عصر حاضر می باشد. اگرچه ساختار قدرت در ظاهر حکایت از برتری ایالت متحده دارد اما در کنار آن قطب های قدرت دیگری نظیر اتحادیه اروپا و چین نیز حضور دارند که به ویژه در دهه اخیر به نقش قابل ملاحظه ای در حل و فصل مسائل بین المللی دست یافته اند.

در این میان خیزش چین و پیشرفت روز افزون آن توجه اندیشمندان روابط بین الملل را به خود جلب کرده است.هم اکنون چین تبدیل به یکی از قدرت های بزرگ موجود در نظام بین الملل شده است که به واسطه توان اقتصادی خیره کننده ی خود، توانسته به ارتقاء قدرت چانه زنی سیاسی خویش بپردازد. این کشور برنامه اصلاحات اقتصادی خود را در سال ۱۹۷۸ آغاز نمود و توانست در کمتر از سی و پنج سال به چهارمین اقتصاد جهان با متوسط نرخ رشد ۷/۹ تولید ناخالص داخلی تبدیل شود.

دنگ شیائوپینگ به عنوان فردی که رهبری اصلاحات چین را در دست داشت، اصلاح در داخل و تغییر سیاست خارجی را مکمل و مقوم هم می دانست. او بر خلاف مائو (وبا درس گرفتن از تجره ی دوران وی) که بنیاد دولت انقلابی را برمبنای مقابله با آمریکا و مقاطعی شوروی از یک سو و پیاده سازی همه جانبه ی مارکسیسم در داخل قرار داده بود، اصلاحات اقتصادی بازار محور و نیز گشایش درها به روی جهان خارج و دست یابی به نوعی همزیستی مسالمت آمیز با دنیای سرمایه داری را مبنای بازسازی نظام برآمده از انقلاب قرار داد.نظامی که به نظر وی، اگر در این مسیر قرار نمی گرفت سرانجامی جز زوال نداشت.

برخی از تحلیل گران با مشاهده ی قدرت افزاینده چین، به ویژه در عرصه اقتصاد و با توجه به اهمیت روز افزون امور اقتصادی در عصر جهانی شدن، رأی به چرخش قدرت در عرصه ی نظام بین المللی در رقابت ایالت متحده و چین به نفع کشور چین می دهند.

با این وجود موانع چندی در عرصه داخلی و بین المللی وجود دارد که ارتقا جایگاه چین به مقام ابر قدرتی را،حداقل تا دو دهه ی آینده ناممکن می سازد، نوسازی و رشد سریع اقتصادی منجر به ایجاد ساختار اقتصادی غیر متوازن و ایجاد شکاف های اجتماعی از جمله شکاف طبقات و شکاف شهر-روستا در جامعه چین شده است. به علاوه رشد سریع اقتصادی و عدم توجه به استانداردهای تولید مشکلات عدیده ای در زمینه محیط زیست برای چین ایجاد نموده است.

ضعف سیستم قانونی چین و به دنبال آن ایجاد فساد و سیستم سیایی بسته و اقتدارگرای آن نیز مشکلات جدی را پیش روی چین قرار داده است که با تحمیل هزینه های گوناگون بر جمهوری خلق چین ارتقا جایگاه آن به سطح ابر قدرت جهانی را دشوار می کند.در عرصه بین المللی نیز علی رغم برخورد تعاملی چین با قدرت های بزرگ، دولت و متحدی بزرگ و با ثبات از میان قدرت های بزرگ ندارد، به علاوه به دلیل نظام کمونیستی حاکم بر آن و عدم پذیرش آزادی گرایی در بعد سیاسی و فرهنگی و ضعف در قدرت نرم از مشروعیت لازم در جامعه جهانی برخوردار نمی باشد.

در این فصل با بررسی مهم ترین بحث توازن قدرت جهانی حاضر یعنی رقابت چین و ایالت متحده، اثبات خواهیم کرد که چین چگونه نمی تواند به ابر قدرتی مسلط در عرصه بین الملل تبدیل شود.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *