مقدمه ای بر حقوق و اقتصاد : ( مهدی یادی پور ، ویراستار : دکتر محمود متوسلی)

فصل اول  : کلیات

۱-۱٫ مقدمه

حقوق و اقتصاد یکی از حوزه های مطالعاتی میان رشته ای است که تعامل دو رشته حقوق و اقتصاد را نشان می دهد . به منظورفهم هر چه بهتر مساله در این فصل ابتدا به تبیین مطالعات میان رشته ای و مفاهیم مرتبط با آن و نحوه شکل گیری حوزه های مطالعاتی میان رشته ای و ضرورت بحث از آن می پردازیم . در ادامه، با توجه به اهمیت این گونه مباحث ، تعامل دو حوزه حقوق و اقتصاد وضرورت پرداختن به آن به طور مشخص بیان می شود . با توجه به نحوه تعامل حقوق و اقتصاد و ترکیب حاصل از آن ، دو حوزه متفاوت اقتصادی و همچنین حقوق و اقتصاد ( تحلیل اقتصادی حقوق ) قابل تفکیک و بررسی است . از این رو هر یک از مقوله های مذکور به تفکیک مورد تحلیل قرار گرفته و ضرورت ، اهمیت و جایگاه هر از این حوزه ها از نگاه اندیشمندان حوزه های مربوط بررسی می شود .

۲-۱٫تبیین مطالعات میان رشته ای

اصطلاح میان رشته ای برای اولین بار در سال ۱۹۲۶ به کار برده شد . این اصطلاح از جمله اصطلاحاتی نیست که از زمان افلاطون و ارسطو وجود داشته باشد و تا الان به کار برده شده باشد . کمتر از یک قرن از بکار برده شدن این اصطلاح می گذرد و در واقع به وجود آمدن این اصطلاح یک انقلاب در فلسفه علم است ، علمی که در واقع از قرن هجدهم دائما به سمت قطعه قطعه شدن و تخصصی شدن پیش رفته است و ناگهان در اوایل قرن بیستم این احساس به وجود آمده است که این قطعه قطعه شدن به تدریج دارد به اینکه علم آن پیشرفت لازم را بتواند داشته باشد صدمه می زند و این ضرورت احساس شده که باید علوم با همدیگر نوعی از تعامل و ارتباط داشته باشند و باید حوزه های شکل بگیرند که امکان چنین تعاملی را به وجود آورند که به عنوان حوزه های بینارشته ای شهرت پیدا کرده اند و بعد از این سال حتی موسساتی به وجود آمده اند که بعنوان interdisciplinary studies که ما در زبان فارسی به سادگی آن را به مطالعات بینارشته ای یا میان رشته ای ترجمه کرده ایم و به راحتی مساله (( دیسیپلین )) را با وضع واژه  (( رشته )) حل و فصل کرده ایم . عدم توجه به این نکته باعث می شود که از درک معنای واقعی که در پس کلمه بینارشته ای وجود دارد غافل شویم . به منظور بحث از مطالعات میان رشته ای لازم است هر یک از تعاریف مربوط به دیسیپلین ، علم ، سیستم (سامانه)،گفتمان،میان رشته ای ،انواع مختلف آن ، نوع تعاملات ممکن و ضرورت طرح میان رشته ای به ویژه ((حقوق و اقتصاد)) از جمله مباحث مطرح در این بخش می باشد .

دیسیپلین : دیسیپلین به نظم ، رشته علمی و غیره تعبیر می شود اما باید توجه داشت که به هر مجموعه ای دارای نضج و نظم ((دیسیپلین)) اطلاق می شود. به منظور تبیین این عبارت ستونی متشکل از سه عنصر ((علم)) ، ((نظام)) و ((گفتمان)) را در نظر می گیریم . طبق تعریف فوق هر یک از عناصر این را می توان دیسیپلین نامید . ( پاکتچی ، ۱۳۸۷ ، صص ۵-۲ ).

علم
نظام
گفتمان

 

 

 

 

 

 

هر یک از قسمت های بالایی ستون می تواند در برگیرنده قسمت پایینی هم باشد ، یعنی وقتی ما راجع به یک علم صحبت می کنیم به نوعی سیستم و گفتمان هم هست ، و و قتی از سیستم صحبت می کنیم به نوعی گفتمان هم هست . به عبارت دیگر ، رابطه بین عناصر ستون از بالا به پایین به صورت عموم و خصوص مطلق می باشد که عنصر بالا مطلق و عنصر پایین اخص می باشد . علم ( ساینس ) در دیکشنری هایی نظیر آکسفورد این گونه تعریف شده است :(( نظمی روشمند از دانش)) ، یعنی نوعی نظام ( سیستم یا سامانه )که بر روی مجموعه ای از دانش ها پیاده شده و آن را به یک علم (ساینس) تبدیل کرده است . در اینجا به جای دانش عوامل دیگری از قبیل مجموعه ای از باورها ، بایدها و موارد دیگری که بین اجزایش یک   نوع ارتباط سیستماتیک وجود دارد نیز می تواند قرار گیرد که از جنس دانش نبوده اما به صورت قاعده مند       ( سیستماتیک ) درآید . در حوزه مباحث علوم انسانی که با آن سر و کار داریم با اموری برخورد می کنیم که از مقوله گفتمان می باشند. به هر فضای معنادار گفتمان اطلاق می شود . هر جایی که فضایی بوجود می آید و اموری در آن معنا پیدا می کنند تشکیل یک گفتمان را می دهند ( البته می تواند نظام ( سیستمی) هم بر آن حکم فرما نباشد ) ( پاکتچی ، ۱۳۸۷ ، ص۷).

جامعه شناسی نمونه ای از یک علم (ساینس) است که در راس ستون قرار می گیرد  ، ونظامی(سیستمی) از جنس دانش ها نیست که بخواهد در یک فضای آکادمیک معنا پیدا کند ، بلکه از جنس باورها ، رفتارها ، هنجارها و غیره می باشد. زبانی که ما به آن تکلم می کنیم نمونه ای از یک نظام (سیستم) است که دانش نیست . تبلیغات نمونه ای از یک گفتمان که هیچ گونه نظامی ( سیستمی) بر آن حکم فرما نیست ، اما کاملا معنادار است ،زیرا کارکرد و اثرگذاری خاص خود را دارد . گاهی اوقات برخی گفتمان ها منجر به ایجاد یک نظام (سیستم) می شوند که خود آن نظام ها (سیستم ها ) در نهایت می توانند منجر به ایجاد یک علم شوند . به عبارت دیگر ، آن اصطلاح می تواند در هر یک از فضاهای علمی ، نظامی ( سیستمی یا سامانه ای ) و گفتمانی معنا داشته باشد ( پاکتچی ،۱۳۸۷ ، صص ۱۵-۱۲).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *