ایران و روابط بین الملل-نوشته:محمد رسولی

ژاپن؛ظهور و افول یک امپراتوری اقتصادی

بنداول:دلایل رشد اقتصادی ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم

آنچه تصویر ویران ژاپن سال ۱۹۴۵ را به ژاپن ابر قدرت اقتصادی امروز مبدل کرده است، فرایندی است که عده ای آن را معجزه اقتصادی نامیده اند.حقیقت این است که شکل گیری تدریجی فرهنگ کار و توسعه، به مدیران و سیاست گذاران ژاپنی کمک کرد تا ضمن مدیریت صحیح منابع انسانی، منابع مادی و منابع مالی، بتوانند تصمیم گیری درستی در مواجهه با بحران ها و استفاده از فرصت ها داشته باشند و هم زمان ساختار و چارچوب نهادی لازم برای توسعه را، اندک اندک به وجود آورند.

الف)فرهنگ کار و توسعه

«فرهنگ هم می تواند عامل توسعه باشد و هم مانع توسعه».به همین دلیل استت که «تا محیط فرهنگی و اندیشه عمیق لازم جهت توسعه اقتصادی، به هر شیوه و هر سیستم، هم میان نیروهای مولد و هم رهبران اقتصادی – سیاسی یک جامعه حاکم نباشد، برنامه های کاغذی مدرنیزاسیون و … نتیجه ای به بار نخواهد داد.نمونه کاملاً عینی این مدعا را در غالب کشورهای صادر کننده مواد خام، نظیر نفت، می توان مشاهده کرد»غالب این کشورها تمام اندیشه اقتصادی خویش را مصروف چگونگی صدور (تخلیه) سرمایه های میهنی و مردمی خود به بازارهای جهانی کرده و حتی به رقابت فرهنگ و اندیشه اقتصادی متکی به تولید کشیده و هیچ نیازی به آن نمی بینند، بدون آینده نگری و کاملاً ناآگاهانه با عوان کردن سیاست های به اصطلاح رفاه نمایشی و کاذب، چشم و گوش بسته با اتکا به تئوری های اقتصاد استعماری، الگوی مصرف داخلی را به عوض تطبیق با امکانات تولیدی داخلی، بر اساس تولیدات شرق و غرب تنظیم کرده اند که این غربی ها هستند که به منابع آن ها وابسته اند.غافل از آنکه«حرص مصرف نمی تواند انگیزه توسعه باشد»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *