مبانی حقوق عمومی در ایران کهن ۵ نوشته: محمد رسولی

دولت

دولت دست کم دارای دو معنای عام(state) و معنای خاص (Goverment) می باشد. اولی به معنا و منظور یک جامعه سیاسی سازمان یافته تلقی می گردد و دومی به زبان امروزی به قوه ی مجریه و نهادهای زیر مجموعه آن اطلاق می گردد، برای مثال وقتی گفته می شود(( دولت در برابر مجلس شورای اسلامی مسئولیت سیاسی دارد و یا اینکه دولت درجهت اجرای قانون کاهش هزینه های درمان، اقدام به عمل خواهد آورد)) در حقیقت به قوه مجریه نظر و اشاره دارد. این معنا دولت نیز از مفاهیم اصلی وبنیادین حقوق عمومی می باشد.

رد و نشان وجود دولت را در هر دو معنا، درتاریخ ایران کهن داریم، در فلات ایران واحد سیاسی که بتوان به آن کشور و جامعه سیاسی اطلاق کرد به وجود آمده بود و این واحد سیاسی دارای حکومت و دولت بود. نخستین دولت در ایران به ریاست(کیومرث) بود. اینکه کیومرث که بود؟ چه کرد؟ و در اساس کیومرث به چه معناست و سایر پرسش هائی از قبیل، نیازمند بحث و بررسی و ارائه توضیحات خاص دارد. اما ما می خواهیم این نوشتار که نخستین کار در این زمینه است، تا حد امکان کوتاه باشد تا خواننده به هیچ وجه احساس خستگی نکند و راه وعلاقه برای ادامه ی کار باز بماند. لذا به اختصار اشاره کرده و می گذریم. اگر خواننده ی محترم احساس نیاز کرد خود می تواند هر موضوعی را جداگانه از منابع مربوط مورد مطالعه گسترده و عمیق قرار دهد.

به موجب اسناد تاریخی، به دنبال  استقرار ایرانی ها در فلات ایران، آنان به پیشوائی کیومرث در سال ۶۷۶۵ پیش از میلاد مسیح( یعنی حدود هشت هزار و هشتصد سال پیش) نخستین دولت فراگیر ایران را پایه گذاری کردند و بدین سان این تاریخ، با زایش نهاد دولت در پهنه ی جهان نیز یکی است.

باید گفت، وجود و بود یک ملت منسجم و کامل، با دو عامل خون ( تبار، نژاد) و وجود سرزمین معین، ارتباط تنگاتنگ دارد. پیدایش ملت ایران، یعنی مردمانی از یک نژاد مشخص و در یک سرزمین معین در اوستاییان شده است و به روشنی در بند هشتم فروردین پشت، آمده است.

در آنجا آشکار اعلام می شود که زایش ملت ایران در دوران کیومرث بوده است ونیز اینکه کیومرث بین افراد ایرانی یگانگی برقرار و دولت ایرانی برای آنان تشکیل داد. از تاریخ هم می دانیم که دوران کیومرث در هزاره پنجم از دوره ی دوازده هزار ساله ی تاریخ ایرانیان بوده است و آنگاه چون این دوره ی دوازده هزار ساله در زمان ابوریحان بیرونی یعنی حدود هزار سال پیش پایان یافته است، لذا در نتیجه دوره کیومرث که هزاره پنجم است می شود در حدود هشت هزار سال پیش. در اینجا باید یک توضیح کوتاه در خصوص دوره های دوازده هزار سالی بدهیم. نیاکان ما در عهد کهن بر  این باور بودند که عمر جهان در هر دوره دوازده هزار سال است. پس از هر دوره ی دوازده هزار سال نیز، جهان و بشریت وارد یک دوره ی جدید می شود. ( یک دلیل ارزش و اهمیت و تقدس عده سیزده در فرهنگ ایران کهن همین موضوع بوده است). براساس محاسبات آنان آخرین هزاره آن دوره در آغاز زمان ساسانیان شروع می شود و با آن مبنا و حساب در حدود پایان سده پنجم هجری شمسی تمام می شد. لذا می توان گفت براساس آن نوع گاهشماری و آن دوره دوازده هزار سالی اینک سیزده هزار سال از تاریخ ایران می گذرد و هر هزاره ای نامی داشته است، چنانکه هزاره ی پنجم را به نام کیومرث در تاریخ شناخته اند و بنابراین وقتی می گوییم دوره کیومرث یعنی سخن از هشت هزار سال پیش است. می بینم که تاریخ را که با حساب سرانگشتی در آوردیم با آنچه ثبت تاریخ است و مورخان و محققان بزرگ گفته اند نزدیک است. چنانکه در کتاب پرارزش (( تاریخ تمدن و فرهنگ ایران کهن)) نوشته ی استاد دکتر هوشنگ طالع ، این زمان به روشنی و دقیق ۷۳۸۶ سال پیش از هجرت پیامبر مکرم اسلام بیان شده است. باری در بند هشتم فروردین پشت کتاب اوستا هم آمده است:

(( فروشی کیومرث اشون را می ستائیم، نخستین کسی که به گفتار و آموزش اهورامزدا گوش فرا داد و از او، خانواده ی سرزمین های ایرانی (خاک) و نژاد ایرانی ( خون) پدید آمد)).

در زمینه یگانه سازی سرزمین ایرانی نشین، توسط کیومرث، برپائی دولت و حکومت سراسری طبری (تاریخ نگار بزرگ ) بر پایه ی گفته ی ابومنصور عبدالملک بن محمد ثعالبی، اشاره ی خیلی گویا و روشنی دارد. طبری گوید:

(( کیومرث، دیگران را از دخالت در سرزمین هایی که به حیطه ی دخالت خود درآورده بود، بازداشت و شهرها و دژها را بنیاد نهاد و …..)).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *